آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

تاریخ نگاری در چین، مانند هر کشور دیگری، از فرهنگ آن کشور ﻣﺘﺄثر است. در چین دست کم از قرن ها پیش از کنفوسیوس، سنت اساس فرهنگ مردم بود که به طور طبیعی بر اندیﺸﮥ مورخان چینی نیز ﺗﺄثیر نهاد. جهان بینی سنتی چین از مهم ترین سنت های ﺗﺄثیرگذار بر ذهن مورخ چینی است که باوجود تحولات سیاسی و انحطاط سیاسی در برخی دوره های تاریخ چین، همچنان شالودۀ اصلی نگاه سیاسی چینی هاست. در حالی که کشورهای دیگر نام خود را از اقوام ساکن یا ویژگی خاص سرزمین خود گرفته اند، مردم چین از ابتدای هزارۀ نخست پیش از میلاد، کشور خود را جون گوا (Zhōngguó(中國))، سرزمین میانه، خوانده اند. وجود این بینش که از فلسفۀ کیهان پژوهی چین باستان برخاسته بود، باعث شد امپراتوران چین ادعای «خدایگانی» داشته باشند؛ بنابراین کشورهای اطراف را بربر و باج گزار خود می دانستند که باید «بیایند و متحول شوند»؛ برای نمونه، روایت های مورخان چین باستان دربارۀ شاهان اشکانی و پادشاهان پارس و فرمانروایان محلی ایران بر این نکته ﺗﺄکید می کند که شاهان ایران همواره برای امپراتوران چین هدایایی در حکم پیشکش می فرستادند و حتی در امور مملکتشان از امپراتور یاری و راهنمایی می خواستند. نظر به اهمیت بررسی این ادعا، مقالۀ حاضر بر آن است با روش خوانش و بررسی و تحلیل گزارش های متون چینی، ابتدا مفهوم جون گوا را تحلیل کند؛ سپس نوع تعامل شاهان ایرانی با حاکمان چین را در متون چینی واکاوی کند و ماهیت این ادعا را بررسی کند. فرض نویسنده این است که مورخان چینی به واﺳﻂﮥ اندیﺸﮥ خودمرکزبینی نخبگان چین باستان، از عبارت «پیشکش کردن هدایا» فقط با هدف ﺗﺄکید بر جایگاه «خداگونۀ امپراتور در سرزمین میانه» استفاده می کردند.

تبلیغات