دست بافته های کاربردی همواره یکی از تولیدات مهم و موردنیاز عشایر بختیاری بوده است. هنری قومی که در عرصه علوم انسانی و اجتماعی نیز به عنوان سند تاریخی و یک گونه ی متفاوت از حوزه هنر دارای اهمیت است. با توجه به تغییرات کنونی سبک زندگی که عمدتاً مطابق با تحولات فرهنگی و اجتماعی و فاصله میان سنت و تجدد بوده، کاهش دامنه ی تولید و فراموش شدن بخش عظیمی از بافته ها اجتناب ناپذیر شده است. ازاین رو مقاله حاضر باهدف آسیب شناسی دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری، در پی پاسخگویی به این سؤال اصلی که آسیب ها و موانع حیات و مصرف دست بافته های بختیاری در سبک زندگی امروزی کدام اند؟ بوده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع مطالعات مردم نگاری بوده و از لحاظ ماهیت کیفی است. رویکرد آن جامعه شناسی هنر با تأکید بر نظریه ی پیر بوردیو در خصوص مصرف و سبک زندگی است و در این راستا از نظریه "میدان" و مؤلفه های مرتبط با آن بهره برده است. تحلیل داده ها بر پایه ی تحلیل مضمون و ارائه ی الگو بر پایه ی آسیب شناسی انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و بر پایه ی اشباع اطلاعاتی با مشارکت 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران صورت گرفته و اطلاعات به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. حاصل آنکه آسیب ها با دو حوزه ی کاربرد و زیبایی شناسی (ذائقه هنری) در ارتباط مستقیم اند که متأثر از منش افراد در حکم کنشگران میدان بافته ها می باشد؛ همان گونه که بوردیو نیز فرهنگ مصرف را ریشه در منش و ذائقه هر فرد می داند. به واقع با در نظر گرفتن نقش سرمایه فرهنگی در سبک زندگی، در میدان دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در قامت سرمایه ی فرهنگی عینی شده، دو گروه کنشگران ناب و وابسته قابل تشخیص است که خود نیاز به یک گروه سوم در راستای تلفیق خصوصیات دو گروه مذکور و به دست آوردن میدان قدرت را نشان می دهد؛ چراکه قطب سوم از منظر سرمایه فرهنگی بر دست بافته ها تأکید دارد و با توجه به عدم تطابق کاربردی آن ها با معیارهای پذیرش در بازارهای هدف و وجوه زیبایی شناسی شان با سلیقه و پسند دنیای امروزی؛ در پی ورود ایده های جدید بوده تا توأمان جایگاه هنری و مصرفی را به دست آورد.