آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

مابعدالطبیعه یا فلسفه ی اولی، به مثابه ی دانش کلی و به مثابه ی بنیاد دانش ها، عهده دار بحث از چیستی و هستی (= ماهیت و وجود) و احکام آن هاست. پرسش از چیستی ها و هستی های خاص و پاسخ به آن ها پرسش و پاسخ اصلی همه ی دانش هاست. مسائل هر فلسفه ی نظام مند در بن و پایه به این دو می رسد. از این رو فلسفه ی اسلامی در دوره ی اخیر خود این پرسش را به میان آورد که کدام یک از این دو اصیل است و دیگری اعتباری. دو نظریه ی اصالت ماهیت و اصالت وجود در پاسخ به این پرسش مطرح شد. هر کدام از این دو نظریه که در فلسفه ای پذیرفته شود چهره ی آن را متفاوت از فلسفه ای می کند که نظریه ی رقیب را برگزیده است، به طوری که هیچ اختلافی به اندازه ی این اختلاف در تفاوت فلسفه ها موثر نبوده است. شهرت نظریه ی اصالت وجود در دوره ی اخیر و ردّ اصالت ماهیت در ضمن تثبیت آن موجب شده است که تقریر مستقلی از اصالت ماهیت در کتاب های مشهور یا متداول این دوره به انجام نرسد. در این نوشتار می کوشیم نظریه ی اصالت ماهیت و جمع نهایی میان این دو نظریه در عین ترجیح اصالت ماهیت را از زبان محقق لاهیجی تقریر کنیم.

تبلیغات