گویش های ایرانی با فراوانی بسیار، در پهنه جغرافیایی وسیعی گسترده اند و در طول زمان، همچون زبان فارسی تحول بسیار داشته اند. بررسی این گویش ها، علاوه بر شناخت پیوندهای فرهنگی جوامع زبانی ایران ، برای درک ناشناخته های زبانی نیز، راهگشایند. این مقاله به دو بخش تقسیم می گردد. هدف از بخش نخست، مقایسه شیوه تقسیم بندی موضوعات زبانشناسی، در سه کتاب زبان فارسی متوسطه قدیم، با کتاب های نگارش متوسطه دوره اول و دوم نظام جدید است. در این تحلیل توصیفی نشان داده شد که حذف مباحث زبانشناسی ساختگرا، از جمله تعریف علمی زبان، گونه ها و گویش های آن، در کتب جدید و انتقال دروس صرف و نحو به کتاب فارسی، نشان از بازگشت به دستور سنتی دارد. همچنین، وارد کردن دروس آزاد زبان و ادب محلی به کتاب های فارسی دوره اول و دوم جدید، لزوم نگرش علمی به مبحث گویش و ادبیات محلی را می طلبد؛ بدین خاطر، در بخش دوم، گویش های مرکزی ایران برای نمونه انتخاب و زیرشاخه های آن از نظر ریخت شناسی بررسی شدند. هدف، نشان دادن پیوند این گویش ها با پیشینه زبان فارسی بود. این تحلیل توصیفی نشان داد که در زیر شاخه شمال شرقی و بیشتر گویش های زیرشاخه تفرش، ویژگی جنس دستوری برای اسم، هنوز وجود دارد. همچنین صرف غیرفاعلی اسم و ضمیر در گویش ابیانه ای، از زیر شاخه شمال شرقی و در بیشتر گویش های زیرشاخه تفرشی ، مشاهده گردید. در این تحلیل، روند شکل گیری «نقش نمای اضافه» در فارسی معیار نیز روشن شد.