آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

کلسن نظریه ی خود را «نظریه ی ناب حقوقی» نامیده است. «ناب بودگیِ» این نظریه به معنای آغشته نشدن حقوق به هر امر غیرحقوقی است که خود مستلزم جدایی حقوق از اخلاق است. بر همین پایه کلسن می کوشد صورت ایدئالی را از حقوق ارائه دهد که از اخلاق متمایز باشد. او در دوران آغازین اندیشه هایش این صورت ایدئال را گزاره ای شرطی می داند که مخاطبانش اجرا کنندگان حقوق هستند. این در حالی است که گزاره ای اخلاقی غیر شرطی بوده و مستقیم بر اتباع خود امر می کنند. اما هنجاری بودن پوزیتیویسم او سبب می شود که معنای این گزاره ی شرطی به یک الزام حقوقی تکلیف-محور اشاره کند و در معنا و عینیت خود با گزاره های اخلاق همانند باشد؛ یعنی الزام حقوقی در این دوره بر «بایدی» بنا شده است که همانند همتای اخلاقیش ریشه در ضرورت عقلانی دارد. این امر به هنجار بنیادین به عنوان سرچشمه ی این ضرورت چهره ای اخلاقی می بخشد و آشتی دادن ناب بودگی نظریه ی کلسن با هنجاری بودنش را دشوار می کند. کلسن که خود از این مشکل آگاه بود، می کوشد با طرح نظریه ی قدرت دهی که در آن «باید» در معنای اعطای صلاحیت فهمیده می شود، الزام حقوقی را به عنوان مفهومی درجه اول کنار گذاشته و صورت ایدئالی را جایگزین کند که این بار نه امری و نه تکلیف-محور است و نه مستقیم اتباع خود را مخاطب قرار می دهد. بدین صورت او ناب ترین شکل صورت ایدئال حقوق را ارائه می دهد. این مقاله به تلاش کلسن برای ارائه ی نظریه ی حقوقی ای هنجاری و در عین حال مستقل از اخلاق پرداخته و آن را مورد نقد قرار می دهد.

تبلیغات