هدف: هدف پژوهش تعیین نقش هوش اخلاقی، همدلی و گرایش های مطلوب اجتماعی در پیش بینی رضایت از زندگی و باور به جهان عادل در مشارکت کنندگان در برنامه های مؤسسات خیریه شهر تهران بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و از بین شرکت کنندگان زن و مرد فعال در برنامه های مؤسسات خیریه شهر تهران 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های هوش اخلاقی لنیک و کیل (2008) ، همدلی جولیفی و فارینگتون (2006)، گرایش های مطلوب اجتماعی کارلو، هاوسمان، کریستیانسن و راندال (2003)، باور به جهان عادل ساتون و داگلاس (2005) و رضایت از زندگی اندیکت (1993) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج همبستگی نشان داد که بین باور به جهان عادل و رضایت از ندگی با هوش اخلاقی، همدلی و گرایش های مطلوب اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین باور به جهان عادل با ابعاد هوش اخلاقی (بعد مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش) و ابعاد گرایش های مطلوب اجتماعی رابطه معناداری به دست آمد؛ ولی بین باور به جهان عادل با ابعاد همدلی و بین رضایت از زندگی و ابعاد هوش اخلاقی (بعد درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش) و ابعاد گرایش های مطلوب اجتماعی و ابعاد همدلی (بعد عاطفی-هیجانی و بعد شناختی) رابطه معناداری به دست آمد. همچنین هوش اخلاقی، همدلی و گرایش های مطلوب اجتماعی توانستند باور به جهان عادل و رضایت از زندگی را در شرکت کنندگان در برنامه موسسات خیریه پیش بینی کنند. نتیجه گیری: انجام رفتارهای منصفانه، همدلی، پذیرش دیگران و حقوق و مسئولیت ها از ویژگی های بارز افراد با هوش اخلاقی بالا و همدل است که مجموع این ویژگی ها موجب احساس رضایت درونی در فرد و در نهایت رضایت از زندگی می شود.