فرض ما بر اساس مطالعاتی است که نشان می دهند بهترین روش های اثرگذار تدریس توسط دخالت سیستم های اصلی حسی ارائه می شوند؛ بنابراین، یادگیری فرد بر اساس آنچه می بیند، آنچه می شنود و تمرین، شکل می گیرد و سیستم حسی دلخواه تعیین کننده سبک یادگیری است. به منظور اثربخشی، آموزش وپرورش باید تجربیات مربوط به حواس پنج گانه را مدنظر داشته باشد، زیرا آن چیزی که محرک یادگیری است احساسات خوبی است که ضمن یادگیری به فرد دست می دهد. مطالعه حاضر در دو دبیرستان شهرستان ملایر و با همکاری دبیر کامپیوتر و معاون فناوری مدرسه انجام شد. 60 دانش آموز کلاس نهم در مطالعه شرکت نمودند. آموزش مطالب طی 10 هفته در دو سطح؛ معلم ناشناخته آنلاین ( UOT)؛ و چهره به چهره با معلم و مربی (WELA ) انجام شد. سطوح مشارکت دانش آموزان به کمک نرم افزار Graphpad prism موردبررسی قرار گرفت. پرسشنامه ها و مشاهدات برای جمع آوری داده های کیفی استفاده شد. ابتدا سیستم های حسی غالب در دو گروه تعیین شدند. سپس، میزان یادگیری دانش آموزان از دو روش UOT و WELA بررسی شد. مطالعات نشان داد که حس بینایی و شنوایی نسبت به حواس دیگر غالب هستند. همچنین، یادگیری دانش آموزان زمانی که از WELA استفاده شود (درگیری هر دو حس بینایی و شنوایی) مؤثرتر است و باانگیزه بیشتری همراه است.