شیخ ابوالفیض بن مبارک(954 1004ه.) متخلّص به فیضی از بزرگ ترین شاعران قرن دهم هجری و ملک الشعرای دربار اکبرشاه بوده است. بر خلاف دیدگاه کسانی که او را ملحد و دیوانش را سرشار از کفریات دانسته اند، او در باره دین نگاهی ژرف و با آموزه های عرفانی آشنایی بسیار داشته است و در عین حال از تنگ نظری و تعصب به دور بوده و دیوان او گنجینه ای عرفانی است. در این مقاله بر بنیاد این فرضیه ها و با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده شده است که اندیشه های عرفانی و اثرپذیری از مکاتب گوناگون عرفانی در دیوان فیضی واکاوی شود و به این نتایج رسیده ایم که فیضی به مکاتب عرفانی ملامتی و قلندری گرایش بیشتری داشته، همان گونه که با تصوف خانقاهی سر سازش نداشته و فراوان از مظاهر آن چون خانقاه و خرقه و شیخ و ... انتقاد کرده است. شیوه بیانش در تبیین مبارزه با نفس بیشتر حماسی و تأویل گرایانه بوده و در اندیشه های ملامتی و قلندری رندانه و طنزآمیز و در شطحیات اغراق آمیز و متناقض. حوادث اجتماعی و فرهنگی عصر او نیز در دیدگاه های او اثرها داشته، به ویژه در نگاه اشراقی او و ستایش های بسیارش از خورشید و تساهل با پیروان دیگر ادیان و مکاتب.