آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

هدف این پژوهش، تحلیل گفتمان دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد و آشکارسازی نسبت عنصر روستا با گفتمان غالب این دولت هاست؛ سپس، مصادیق تحلیل در برنامه های توسعه پنج ساله اول تا پنجم جست وجو شده است. به لحاظ روش، این پژوهش براساس اصول تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و مراحل عملیاتی تحلیل گفتمان پسابنیادین انجام شده است. داده های پژوهش از مصاحبه ها و سخنرانی های رؤسای جمهور و مواد مرتبط با حوزه روستایی در متون برنامه های توسعه به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد نقطه کانونی اصلی در گفتمان دولت هاشمی، بهبود شرایط فیزیکی و بیرونی است. درباره عنصر روستا نیز نقش آن تشخیص دادنی است؛ اما اجبار دولت به عملکرد خلاف اصول گفتمانی خویش درباره روستا، در شکل گیری کامل یک ارتباط گفتمانی با روستا مزاحمت ایجاد می کند. در گفتمان دولت خاتمی، مشارکت مردمی، نقطه کانونی اصلی است. در حوزه روستایی، دو دسته مجزا از عناصر، روستا را هم زمان به گفتمان، دور و نزدیک می کند. اعتقاد گفتمان به وجود ناخالصی ها در فرهنگ بومی روستا نیز دو پیامد دارد: اول، این حوزه، نیازمند دخالت برای مستعدشدن برای پذیرش گفتمان خودی است. دوم، کاهش تصدی گری دولت باعث می شود از علاقه گفتمان به این حوزه کاسته شود. گفتمان دولت احمدی نژاد، بهبود توزیع را فقط در جنبه های فیزیکی به عنوان نقطه کانونی مرکزی خود بنا نهاد که به طور مستقیم بر حوزه روستایی تمرکز دارد؛ از این رو، در جذب حوزه روستایی، موفق ترین گفتمان در این سه گفتمان است؛ بنابراین، عنصر روستا در هیچ گفتمانی به طور کامل و بی نقص از مزایای گفتمان غالب بهره نبرده است.

تبلیغات