نظام وفا علاوه بر معلمی و شاعری، نویسنده آثار منثوری است که از آن جمله باید به دو نمایشنامه ستاره و فروغ و فروز و فرزانه اشاره کرد؛ دو نمایشنامه ای که در دهه 1320 خورشیدی، پس از آنکه در مدارس و هنرستان های متعددی در کشور به روی صحنه می روند، تنها یک بار به چاپ می رسند و از آن پس، دیگر تقریباً هیچ نامی از آن ها در تاریخ نمایشنامه نویسی در ایران برده نمی شود. این مقاله می کوشد تا با خوانشی تخصصی تر از این دو نمایشنامه و تجزیه و تحلیل ساختار آن ها به چرایی این موضوع بپردازد. بر این اساس، پس از شرح خلاصه ای از هر دو نمایشنامه، با ذکر نمونه هایی به بررسی عناصری محوری ازجمله شخصیت ها، زبان، گفت وگو، پیرنگ، کنش و کشمکش در آن ها می پردازیم.