افضلالدین مرقی کاشانی، ادیب، شاعر و فیلسوفی ذو ابعاد در تاریخ فرهنگ ایران و اسلام به شمار میآید. تنوع کمنظیر آثار وی و تضلع وی در فنون مختلف ادبی و حکمی، این متفکر برجسته را شایسته هرگونه توجهی کرده است. یکی از وجوه بااهمیت اندیش ه اصیل او، ورود او به حوزه فلسفه سیاسی و سنت سیاستنامهنویسی است. ساز و پیرایه پادشاهان پرمایه از بابا افضل کاشانی، رساله ای است مختصر در باب ماهیت حکومت و سیاست و شرایط حاکم. در این رساله، بابا افضل با نثری شیوا و منشیانه به مفهوم فلسفی حکومت پرداخته و با تکیه بر مبانی هستیشناختی عموماً ارسطویی، شرایط حاکم و شیوه حکومت را به تصویر کشیده است. نگارنده مقاله حاضر در صدد آن است که بنیانهای نظری اندیشه سیاسی بابا افضل را با تکیه و تأکید بر تفکرات ابونصر فارابی، نخستین فیلسوف جدی سیاست در فرهنگ اسلامی تبیین کند. تلاش او بر آن است که نشان دهد رویکرد افضلالدین به مقوله سیاست، ریشه در سنتی داشته است که از فارابی آغاز و به ابن مسکویه و عامری و ابن خلدون و نظام الملک و خواجه نصیر ختم شده است. نگارنده در این بررسی روشن میسازد که در فلسفه سیاسی باباافضل و فارابی جمع هستی شناختی و روششناسانه بین فلسفه و دین در تجلی، مصداقی پیدا میکند و هردو به اقتضای سیاست زمانه خویش، در نگاه خود به سیاست، دیدگاهی هستیشناسانه دارند و با برشمردن مراتب و وجود، کار خود را آغاز میکنند.