نظریه فاز به عنوان آخرین دستاورد برنامه کمینه گرا در جهت بهینه ساختن محاسبات و اقتصاد اشتقاق زبانی مطرح شده است. چامسکی برای اطمینان از کاهش بار محاسباتی حافظه معتقد است که اشتقاق ساخت های زبانی برمبنای عملکرد فازهای مختلف انجام می شود و هرساخت نحوی در یک فازمشخص شکل می گیرد. به اعتقاد وی فازها باید تا حد امکان کوچک باشند تا بارحافظه کاهش یابد. در این نظریه، اشتقاق نحوی ساخت های زبانی به صورت مرحله به مرحله انجام می شود و پس از کامل شدن هر فاز، اشتقاق حاصل به دو سطح صورت آوایی و صورت منطقی جهت خوانش آوایی و معنایی منتقل می شود و در نهایت براساس شرط نفوذناپذیری چامسکی(2000)، تنها هسته فاز و مشخص گرهای آن برای ادامه محاسبات قابل دسترسی خواهند بود. بسیاری از زبان شناسان بر این باورند که فرآیندهای نحوی ادغام و مطابقه از شرط نفوذناپذیری فاز تبعیت می کنند. از آنجائی که نظام واژه بست افزایی ضمیری اغلب در طول تاریخ با نظام مطابقه مورد در ارتباط بوده اند ، لذا نویسندگان این مقاله برآنند تا شیوه میزبان گزینی واژه بست ها رادر زبان کردی اردلانی بر اساس نظام مطابقه مطالعه کنند. در این مقاله با بررسی داده های زبان کردی اردلانی و توصیف و تحلیل نظری میزبان گزینی واژه بست های مطابقه در آن نشان خواهیم داد که تبیین مطابقه ای واژه بست ها با اصل شرط نفوذناپذی فاز در ارتباط است.