آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

در ماه های اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. به واسطه یک ویروس، ناکارآمدی ها و نارسایی های سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخِ اکنونِ روابط بین الملل ناممکن به نظر می آمد، نابهنگام و ناخوانده در قامت رخدادی از راه رسید و ممکن گشت. در شرایط فوق، دولت- ملت ها در مواجهه با رخدادهای نوظهور نظیر کرونا گرفتار نوعی واماندگی، درماندگی و عدم آمادگی شده اند. از این رو و با توجه به این بستر موضوعی، این پرسش ها مطرح می شوند که ریشه درماندگی دولت- ملت ها در قبال چالش های نوظهور چیست؟ پیامد مواجهه دولت- ملت ها با رخدادهای نابهنگام چون کرونا، به شیوه سنتی مبتنی بر حفظ بقا و امنیت دولت چه خواهد بود؟ در این راستا این استدلال مطرح می شود که ماهیت و نوع چالش های نوظهور نظیر کرونا به گونه ای است که از یک سو، دولت- ملت و نظم بین المللی مبتنی بر آن در مواجهه با این نوع از رخدادها گویا دچار نقص مادرزادی است؛ از سوی دیگر، فرایند یادگیری و سازگاری دولت- ملت سال هاست که متوقف شده است. در این نوشتار برای تحلیل اطلاعات بر روش تبیینی تاکید می شود. 

تبلیغات