از منظر طبیعت گرایی تکاملی، شواهد تکامل، جهان بدون طراحی را نمایان می کنند و نظریه تکامل باور به وجود هویات و علل فراطبیعی را طرد می کند. اما به نظر می رسد باید میان نظریه تکامل به عنوان نظریه ای علمی و «طبیعت گرایی تکاملی» به عنوان دیدگاهی فلسفی تمایز بگذاریم. طبیعت گرایانی همچون داوکینز ادعا می کنند که «شواهد تکامل، یک جهان بدون طراحی را نمایان می کند»؛ اما تنها با پیش فرض گرفتن طبیعت گرایی هستی شناختی است که می توان چنین نتیجه ای از نظریه تکامل گرفت. البته با پذیرش طبیعت گرایی هستی شناختی نیازی به نظریه تکامل نیست تا جهان بدون طراحی به ما ثابت شود. طبیعت گرایی هستی شناختی با هر چیز دیگری هم جمع شود، این نتیجه را خواهد داشت. در این مقاله نشان خواهیم داد استدلال طبیعت گرایان نمی تواند نشان دهد که هویات و علل فراطبیعی وجود ندارند و ازاین رو طبیعت گرایان نمی توانند امکان ورود چنین هویات و عللی را به تبیین های در خصوص ویژگی های جهان طبیعی، رد کنند؛ مگر اینکه به نحو پیشینی و براساس یک رویکرد فلسفی اجازه ورود چنین هویاتی را ندهند.