به علت نقش سازنده اندیشمندان و تنوع کارکردهای آنان در جوامع، بررسی راﺑﻄه بین نهادهای دولتی و طبقات علمی از اهم مطالعات تاریخی محسوب می شود. به طور مسلم، بدون آگاهی از نیازمندی های سیاسی حکومت ها، تبیین این مسئله ممکن نخواهد بود؛ چون گرچه استقبال از علم و عالِم و دستیابی به اندیشمندان، زاییده مجموعه علت ها و عوامل است؛ ولی مواجهه دولتمردان با فرازوفرودهای عصر خویش، در جهت دهی تاریخیِ آن نقش اساسی دارد. با ظهور عباسیان و پایان تفضل عرب بر عجم، هم گرایی بین اصحاب علم حاصل شد و نخستین دولت اسلامی که با سِلاح قلم از خود دفاع می کرد، بنیان گذاشته شد. مقارن با عهد منصور و هارون و ﻣﺄمون، عواملی همچون قرابت بین اهل نظر و تجربه و به ویژه ائتلاف آنها با مرکز خلافت، موجب شد برگ زرینی از عصر نخست عباسی در تارک آیندگان جاودانه بماند. پژوهش حاضر در یک بررسی توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع و داده های کتابخانه ای، ضمن ﺗﺄیید نقش عالِمان در این دستاورد تاریخی، تلاش می کند تا برخی از الزامات سیاسی را که به استقبال خلفا از اجتماع علمی انجامید، بررسی نماید. نتایج نشان می دهد اهتمام بر ﺗﺄمین شکوه و اقتدارِ بغداد، تلاش در کسب مشروعیت، تعامل با همسایگان غربی، گرایش به شرق باستان، همگامی با گروه فراوانی از اهل سنت و لزوم مهار تشیع از علت های توجه به نخبگان بود. به علاوه، ﺗﺄکید بر اشتراک های گروه های همسو با دستگاه خلافت و تمایل به تقویت آنها و نیز کنترل اقلیت های غیر همسو، بر شدت این توجه افزود.