سازمان بسیج به عنوان یک سازمان مردم نهاد، می تواند در رشد و شکوفایی کشور در حوزه فرهنگ تأثیرگذار باشد. هدف اصلی این تحقیق، تدوین مدلی به منظور بررسی تأثیرگذاری سازمان بسیج بر مؤلفه ها و شاخص های فرهنگ است. اهداف فرعی نیز شناسایی و استخراج شاخص ها و ابعاد فرهنگی متناسب با نیازهای کشور و تأیید شاخص های استخراج شده با استفاده از نظر خبرگان و روش دلفی بوده است. ابتدا با مطالعه اسناد فرهنگ، شاخص های فرهنگی شناسایی شدند. پس ازآن، این شاخص ها در قالب پرسشنامه دلفی قرار گرفته و پس از تأیید اولیه اعتبار آن طی فرآیند دلفی، توسط خبرگان موردبررسی قرار گرفتند. پس از جمع آوری نظرات خبرگان در طی برگزاری چند مرحله روش دلفی و بررسی روایی و پایایی جواب های جمع آوری شده با استفاده از معادلات ساختاری، اقدام به تدوین مدلی برای بررسی تأثیرگذاری سازمان بسیج بر روی شاخص های تأییدشده از سوی خبرگان شد. مدل به دست آمده حاکی از آن است که از بین شاخص های مورد تأیید خبرگان، شاخص های استقلال ملی، هویت، وحدت و انسجام، به ترتیب در رتبه های اول تا سوم از نظر تأثیرپذیری از سازمان بسیج قرار گرفتند. در نهایت باید گفت که عملکرد سازمان بسیج در تأثیرگذاری بر شاخص های فرهنگ، در برخی موارد خوب و در برخی موارد ضعیف بوده است؛ بنابراین سازمان بسیج به عنوان بزرگ ترین سازمان مردم نهاد کشور و با توجه به رسالت فرهنگی که در روح این سازمان نهفته است، باید با تلاشی بی وقفه و برنامه ریزی در سه قالب بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت در زمینه فرهنگ، سعی در تأثیرگذاری بیشتر بر شاخص های فرهنگ در کشور داشته باشد.