آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و اتخاذ استراتژی های مدیریت تعارض توسط مدیران فرهنگی در سازمان های فرهنگی کشور به طور اعم و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به طور اخص بوده است. روش پژوهش با توجه به  ماهیت تحقیق، توصیفی همبستگی و با رویکرد پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 160 نفر مدیران و کارشناسان فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، نمونه آماری برابر 113 نفر و با سطح خطای 5 درصد تعیین گردید. برای سنجش روایی سنجه ها، پیش آزمونی به تعداد 20 نفر به روش گلوله برفی انجام شد که ضریب آلفای کرونباخ، برای سنجه هوش فرهنگی (873/0) و برای سنجه اتخاذ استراتژی های مدیریت تعارض معادل (912/0) محاسبه گردید. برای اندازه گیری و تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزار 22Spss و با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون های همبستگی اسپیرمن و آزمون کولموگراف- اسمیرنوف)، تحلیل یافته ها انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش فرهنگی مدیران و اتخاذ استراتژی های مدیریت تعارض همبستگی معنی دار وجود دارد. معنی داری محاسبه شده بین متغیرهای هوش فرهنگی و استراتژی راه حل گرایی (612/0 =r)، و جهت همبستگی مثبت بود و حاکی از آن است که هراندازه هوش فرهنگی فراشناختی مدیران بالاتر باشد کاربرد استراتژی راه حل گرایی از سوی آنان بیشتر خواهد بود؛ و در مقابل، بین هوش فرهنگی و استراتژی عدم مقابله با ضریب همبستگی (076/0 - =r) و استراتژی کنترل (143/0- =r) و جهت همبستگی با این دو متغیر منفی و معکوس است و حاکی از آن است که هراندازه هوش فرهنگی مدیران بالاتر باشد، کاربرد دو استراتژی عدم مقابله و کنترل توسط آنان برای مدیریت تعارض پائین تر است و بالعکس.

تبلیغات