مفهوم بازنمایی و توانایی متون ادبی در بازنمایی رخدادهای تاریخی از دیرباز در مطالعات ادبی مورد توجه قرار داشته است. روند داستانی شدن رخدادهای تاریخی نکته ای است که باید در بررسی حکایات تاریخی مورد توجه قرار گیرد. حکایاتی با محوریت رویدادها یا شخصیت های تاریخی که تاریخ را به شکل دیگری عرضه کرده اند و از عناصر جادویی، معجزه وار و اسطوره ای در بازنمایی رخدادهای تاریخی بهره برده اند. ازاین رو ارائه چشم اندازی تازه به حکایت های متون عرفانی به منظور روشن کردن فرایند داستانی شدن این رویدادها و ادبی شدن این شخصیت ها، اهمیت ویژه ای دارد. ذکر حلاج را می توان به عنوان نمونه موفق بازنمایی ادیبانه یک رویداد تاریخی و بازاحیاء یک شخصیت تاریخی در یک متن عرفانی در نظر گرفت که بازنمایی عطار از سرگذشت او به یک اثر هنری مستقل از جنبه تاریخی آن تبدیل شده است. در این نوشتار پس از اشاره به جایگاه مفهوم بازنمایی در مطالعات ادبی و بررسی بازنمایی هنری رویدادهای تاریخی، با ارائه تعریفی از حکایت تاریخی، به طبقه بندی و تحلیل این حکایات در تذکره الاولیاء عطار پرداخته شده است. نتیجه حاصل از این نوشتار گویای آن است که عطار با بهره گیری از رویدادهای تاریخی و تبدیل کردن آن ها به سلسله ای از حکایات و روایت های ادبی عرفانی به تبیین گفتمان های عرفانی موردنظر خود پرداخته است.