نقد اسطوره ای-کهن الگویی از رویکردهای نقادانه مدرنی است که در قرن بیستم با نظریات یونگ تحول یافت. یکی از روش هایی که منتقدان یونگی در تحلیل متون ادبیِ روایی به کار می برند بررسی این موضوع است که پیرنگ داستان ها شامل چه رخدادهای کهن الگویی هستند. در این پژوهش ضمن تحلیل شخصیت منحصربه فرد برزویه طبیب، سعی شده است تحوّل روحی او به عنوان قهرمانِ روایت، با رویکرد نقد کهن الگویی و با روشی نو، طی دو پیرنگ مورد بررسی قرارگیرد. بدین شرح که زندگی برزویه (قهرمان)، طبق پیرنگ «پاگشایی»، در مرحله اول و دوم زندگی، با ماجراها و چالش های روحی (بحران میان سالی) همراه است. او در مرحله کشمکش روانی، در انتخاب راه درست زندگی، به تحقیق در ارباب دین پرداخته و با کناره گیری از علم طب (نقاب) و خودداری از رذایل اخلاقی (سایه)، اعمال صالح و رعایت تقوی را سرلوحه خود قرارمی دهد و طبق پیرنگ «سیروسلوک»، با دعوت انوشیروان (پیک) به سفر مخاطره آمیز هند (ناخودآگاه) می رود و طی آن بر دشواری ها فائق می آید. او در سرزمین خاص، به جستجوی کتب (رشد و تمامیّت) می پردازد و با کمک (یاور)، و راهنمایی دوستی معتمد (پیر فرزانه)، به گنجینه کتب هندی دست می یابد. با ترس و دلهره ای کشنده (مرگ و تولدی دوباره) از آن ها نسخه برداری نموده و برای مردمان سرزمین خویش به ارمغان می آورد. در بازگشت به ایران، چرخه سفر از «من» به «خویشتن» را تکمیل نموده، تحول و مناعت طبع خود را با امتناع از قبول پاداش از خزانه پادشاه؛ اثبات می کند و نشان می دهد که رشد روانی او تکمیل شده و به درجه بلند کمال و تعالی رسیده است.