روشنفکران ماوراءالنهری موسوم به «جدیدیان»، شالوده و بنیان فکری خود را بر آراء و آثار احمد دانش بخارائی، استوار ساخته و او را پدر جریان ترقی پروری در این سرزمین می خواندند. در این نوشتار به منظور بازشناسی منطق عملی اندیشه آنها با بهره گیری از جستار روشی چهار مرحله ای توماس اسپریگنز (مشاهده بحران، تشخیص درد، جامعه آرمانی، راه درمان)، که بر فرایند شکل گیری اندیشه متفکر سیاسی(نه صرفاً خودِ اندیشه) تمرکز دارد این سوال را پی گرفتیم که« اندیشه سیاسی احمد دانش طی چه فرایندی بر مدار روشنفکری قرار گرفت و کنش او در این ساحت چگونه بود؟»مدعا و پاسخ آغازین این است که« تعلق دانش به عنوان یک اندیشمند با فراست به زیست بومی در آستانه انحطاط و برخورد تجربیاتش باتکاپوهای اندیشمندان تاتار، اشغالگری روسها در ماوراءالنهر و شکوه سرزمین آنها، در نهایت موجب شد تا آراء ترقی خواهانه او تکامل یافته و با ابتناء به آن، ضمن تحلیل علل بی نظمی در جامعه، راهکاری را برای برون رفت از آن عرضه نماید».