آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

برداشت کانت از فرهنگ، عمدتاً به آثار متاخر او در حوزه تاریخ، انسان شناسی و غایت شناسی محدود شده است. همچنین به دلیل استعمال مبهم و نامنظم اصطلاحات Kultur و Bildung (و آمیختن آنها با مفاهیمی همچون Zivilisation و Erziehung) در نیمه دوم قرن هجدهم، در فضای فکری آلمان، عمدتاً فهم معنای فرهنگ بسیار مبهم و مناقشه برانگیز است. لذا مقاله حاضر، نه تنها محدوده بحث خود را به دوره نقادی کانت و سه نقد اصلی او محدود کرده است و نیز نه تنها به تفکیک نشان داده است که استعمال اصطلاحات Kultur و Bildung نزد کانت در این آثار چگونه و به چه معنا صورت پذیرفته است، بلکه همچنین همواره به مبانی نظری و متافیزیکی این کاربردها نظر داشته است. در یک کلام، مقاله حاضر می کوشد تا با دسته بندیِ موضوعی و تحلیلیِ کاردبردهای مختلف فرهنگ در سه نقد اصلی کانت، معنا و دلالت های مفهومی این اصطلاحات را روشن سازد و در نهایت به این پرسش اصلی پاسخ دهد که مفهوم «فرهنگ» در فلسفه نقادی کانت به چه معناست؟

تبلیغات