برنامه های رادیویی با بیان خاص رادیو در قالب های مختلف و با هدف فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی، ایجاد مشارکت اجتماعی، صمیمیت و هم ذات پنداری با مخاطبان تولید می شود. یکی از قالب های رایج در دنیای رادیو، نمایش رادیویی است. نمایش، اقتصادی ترین وسیله ی بیانی ممکن برای تبیین حالت ها، تنش ها و احساسات و همچنین موشکافی مناسبات و روابط متقابل انسان ها است. قالب نمایشی، تماشاگر یا شنونده را در درک و تفسیر متن پوشیده ای که در پشت متن مشهود قرار گرفته است آزاد می گذارد.
یکی از راه های تولید نمایش نامه ی رادیویی، اقتباس از دیگر آثار هنری است. رایج ترین نوع اقتباس، اقتباس از متون مکتوب است. زبان فارسی از نظر منابع کهن از غنای بالایی برخوردار است. نمایش نامه نویسان رادیویی در حین اقتباس از آثار کهن ادبی باید تلاش کنند تا همان مفاهیم منتقل شود. دیگر وظیفه ی آن ها، شکل دهی و ساختاربخشی به متن جدید است تا برای شنونده ی امروزی جذاب و قابل پذیرش باشد.
این پژوهش به روش کتابخانه ای اسنادی انجام شده و سعی کرده تا با شناسایی و معرفی عناصر حکایت های عرفانی و مقایسه ی آن ها با عناصر نمایش نامه ی رادیویی، به اشتراکات و تفاوت های میان این دو دست یابد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این یافته ها بتواند از حکایت های عرفانی کهن، جهت تولید نمایشنامه ی رادیویی اقتباس کند.