هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر و بازدارنده در استقرار رویکرد تفکر محوری در برنامه درسی ملی ایران است. این پژوهش کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای می باشد و از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر را معلمان مجرب حوزه آموزش وپرورش ابتدایی در استان های تهران، خوزستان، اردبیل و اصفهان تشکیل داده اند. 17 نفر از معلمان با روش نمونه گیری هدفمند بر اساس اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. نتایج حاصل طی سه مرحله کد گذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) تهیه شد. کدهای باز شامل 26 مفهوم و کدهای محوری نیز شامل شش مقوله عمده مشتمل بر تجزیه وتحلیل مسائل زندگی، خداشناسی، خودشناسی، عوامل آموزشی، عوامل بازدارنده، شناخت طبیعت می باشد. بررسی ها نشان داد اگرچه متخصصان امر تلاش زیادی در خصوص جابجایی سیستم آموزشی داشته و قطعاً برای استقرار آن با مشکلات زیادی مواجه بوده اند، ولی متأسفانه برای اجرا موفق موانعی چون عدم اطلاع رسانی کافی ، شکاف بین اولیا و دانش آموزان، عدم پشتیبانی مالی و ... سد راه دیده می شوند. لذا با نظارت بیشتر برنامه ریزان بر اجرای برنامه درسی در بخش مدیریت، روش های آموزشی و دیگر عوامل آموزشی می توان عوامل بازدارنده را کم و عوامل مؤثر موجود را تقویت نمود.