پژوهش حاضر با هدف واکاوی کنش های احساسی – عاطفی در درمان اعتیاد و با استفاده از روش کیفی و استراتژی نظریه زمینه ای انجام شده است و مشارکت کنندگان در پژوهش، بیست و سه نفر از بهبودیافتگان شهر اصفهان هستند. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی و به منظور تحلیل اطلاعات از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. طبق یافته های مقاله، در درمان اعتیاد کنش های احساسی – عاطفی حول یک مقوله هسته به نام «مناسک به مثابه بستر کنش های عاطفی رهایی بخش» و چند مقوله اصلی به تفکیک اجزای مدل پارادایمی پژوهش شکل گرفته اند که شامل این موارد هستند: درزمینه وضعیت علی: ارتباطات عاطفی، حرکات ریتمیک، شخصیت شمن و احساس آزادبودن، درزمینه وضعیت زمینه ای: مناسک دینی، ایجاد شور و هیجان و برانگیختن احساسات و درخصوص وضعیت مداخله گر: موسیقی، شعر، فضا و مکان، عزاداری، ناقلان احساس، عمل – تعامل ها، ارتباط معنوی، گرفتن فاز و تعریق زیاد. براساس این نتایج، پیامد اصلی این کنش ها نیز درمان جسمی و روحی افراد معتاد است.