اعتقاد به حرکت جوهری در عالم ماده، یکی از بنیادهای فکری فلسفه صدرالمتألهین است. اثبات این نظریه توسط او در قدم اول در گرو پاسخ به ادله استحاله حرکت جوهری است که عمدتاً خود مبتنی بر برخی مبانی مطروحه در حکمت متعالیه است. دو مبنای مهم تأثیرگذار در رفع اشکالات حرکت جوهری عبارت اند از وجودی شدن بحث حرکت در فلسفه صدرالمتألهین و اعتقاد به حرکت قطعیه توسط او. تحقیق پیش رو با توضیح این دو مبنا، پاسخ دو اشکال برگرفته ازکلام ابن سینا را که عبارت اند از عدم بقای موضوع و لزوم فعلیت انواع نامتناهی در بین حاصرین، تبیین کرده است؛ چراکه با توجه به مبانی فوق، مقوله در حین حرکت دارای یک فرد است، اما فردی ممتد و سیال به طول مدت زمان حرکت و حرکت نیز چیزی جز سیلان وجود همین فرد نیست؛ یعنی فرایندی ممتد و متصل و سیال است و ازآنجاکه اتصال و پیوستگی از اموری است که ملاک وحدت شخصی هستند، حرکت خودبه خود یک فرایند واحد شخصی است و وحدت آن ذاتی و بی نیاز از حافظ وحدت است، نه عرضی نیازمند حافظ وحدت. همچنین هرچند انواع ماهیت از مراحل مختلف وجود سیال از طریق بستن مرزهای آن انتزاع می شوند، اما وجود انواعِ بالفعل از ماهیات لازم نمی آید؛ زیرا اصالت با وجود است و وجودِ واحدِ متصلِ تدریجی است که انواع ماهیات نامحدود بالقوه در آن حضور دارند و چون بالقوه هستند، حصر نامتناهی در بین دو حاصر پیش نمی آید.