از نظر علّامه طباطباییw، تنها راه دستیابی به دانش مطلوب در جامعه و تمدّن اسلامی روی آوردن به «تفکّر اجتماعی» است. همچنین مهم ترین −اگر نگوییم یگانه− عامل اختلاف و تشتّت فکری میان اندیشمندان مسلمان اعم از اهل حدیث، متکلّمان، فیلسوفان، و عارفان، روی گردانی از تفکّر اجتماعی است. «تفکّر اجتماعی» با ویژگی هایی که ایشان برای آن برشمرده است اصطلاحی است نامعمول و خاصِّ خود ایشان برای اشاره به دیدگاهی دارای آثار عمیق و گسترده و شایان تأمّل و بررسی. در این مقاله کوشش شده است با مراجعه به آثار گوناگون ایشان با روش تحلیل اسنادی و با رویکردی انتقادی گزارشی روشن از دیدگاه ایشان ارائه شود، ابعاد گوناگون و اهمّیّت آن خاطرنشان گردد، تحلیل و نقدی از آن به دست داده شود، و سرانجام پاره ای از ابهام های باقی مانده در آن و پرسش های فراروی آن بیان گردد.