رفتار شهروندان و کیفیت مشارکت آنان در امور جامعه به عنوان یکی از الزامات سرمایه اجتماعی و از شاخص های توسعه یافتگی جوامع می باشد. با کاهش کیفیت محیط زیست شهری ، رشد آسیب های اجتماعی، کاهش کیفیت رفاه شهری، ضرورت ایجاد و گسترش آموزش شهروندی درجوامع شهری تشدید شده است. هدف این پژوهش تدوین الگوی مفهومی برای آموزش شهروندی است پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظری ه داده بنی اد انج ام شده است. جامعه آماری شامل افراد متخصص در زمینه آموزش و حقوق شهروندی می باشند ک ه ب ا اس تفاده از رویک رد نمونه گیری هدفمند(تعداد 15 نفر) ب ه عن وان مش ارکت کنن دگان در پ ژوهش انتخ اب ش دند. داده ها به روش مصاحبه و به صورت نیمه ساختار یافته گردآوری شده اند. برای اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غی ر ش رکت کنن ده در پژوهش استفاده شده است. داده ها به روش تحلیل محتوا بررسی و نتایج تحلیل در قالب مدل پارادایمی شامل :شرایط علی(ضرورت آگاهی و برخورداری از حقوق و مسئولیت ها، همسویی با تحولات نوین، کیفیت زندگی و بسط همبستگی اجتماعی)؛ مقوله کانونی(مفهوم شهروندی و آموزش شهروندی)؛ راهبردها(ایجاد فرصت های یادگیری، نگرش سازی در آموزش، دموکراتیزه کردن دولت رفاه، ارتقاء نظام سیاسی )؛ زمینه (پویایی قانون، رفاه و تامین اجتماعی)؛ شرایط مداخله گر (عدم توسعه فرهنگی، سیاسی شدن آموزش شهروندی، ناکارآمدی آموزش سنتی) و پیامدها (قانون گرایی و دموکراسی، توسعه اجتماعی) فرایند آموزش شهروندی را منعکس می نمایند.