این پژوهش که با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با هدف تبیین عقلانیت نظری و عملی در جهت گیری های عقلانی برنامه درسی و نیز به منظور بررسی ارتباط بین آن دو با نگرش به عقل نظری و عملی در فلسفه اسلامی انجام شده است، بر این فرض مبتنی است که عقلانیت به عنوان یکی از جهت گیری های برنامه درسی از مبانی گوناگون به ویژه از مبانی فلسفی سرچشمه می گیرد. یافته ها نشان می دهد که جهت گیری های عقلانی برنامه درسی بر یکی از دو عقلانیت نظری یا عملی استوار هستند؛ درحالی که عقل گرایی آکادمیک مورد نظر آیزنر و ولنس، سنت گرایی عقلانی شوبرت و عقلانیت ابزاری تایلر، بیشتر ریشه در عقلانیت نظری دارند و عمل فکورانه شوآب با دوری جستن از عقلانیت نظری، عقلانیت عملی را در موقعیت های ویژه به کار می بندد. براساس دیدگاه بسیاری از فلاسفه اسلامی، با وجود تمایز عقل نظری و عملی، این دو با هم مرتبط هستند. عقل عملی با کمک و پشتوانه عقل نظری، به درک امور جزئی می پردازد و صنایع و اعمال را از آن استنباط می نماید. در نتیجه، برنامه ریزان درسی هم با باورهای عقلانی، آرای کلی، تصمیم گیری ها و اهداف از پیش تعیین شده مواجه اند و هم در راستای باورهای کلی، روش ها و وسایل مختلفی را در موقعیت های ویژه برمی گزینند و حتی تغییراتی را در اهداف واسطی و جزئی به وجود می آورند