امانوئل لویناس یکی از بزرگ ترین چهره های فلسفی در قرن بیستم است. لویناس به عنوان یکی از اولین شاگردان پدیدارشناسی، دست به بازسازی مفاهیم اولیه این جریان فلسفی زده و پدیدارشناسی را ساختارشکنی نموده است. لویناس به رغم استفاده ای که از دستاوردهای هوسرل و هایدگر می کند، اما نقدهای زیادی را به این دو وارد می سازد. ادعای اصلی این نوشته آن است که ساختارشکنی لویناس از پدیدارشناسی حاصل تلاش او برای تنقیح مفهوم نامتناهی است. این نوشته نشان می دهد که چگونه لویناس در حوزه های مختلف چون دانش، زبان و ارتباطات روزمره با بهره گیری از این مفهوم، ابعاد نامکشوفی را مورد تحلیل قرار می دهد. لویناس از نامتناهی به دیگری رسیده و تجربه دیگری را بنیان اخلاق می داند. جایی که امری در من، من را در نسبت با دیگری مورد پرسش دائمی قرار می دهد و ساختار اصلی سوژه را مسئولیت وی در برابر دیگران می داند.