آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

فیلسوفان مسلمان در معنای حرکت در مقوله (جوهر و اعراض) احتمالات و تفسیرهای مختلفی را بیان کرده اند. در میان آن ها دو تفسیر، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر اساس یک تفسیر که در این مقاله از آن به تلقی سینوی از حرکت در مقوله یاد شده است، حرکت، حالتی از حالات جسم است و نباید آن را به معنای سیال بودن جوهر یا عرض دانست. مطابق این تلقی، حرکت در جوهر که معنایی جز سیال بودن جوهر ندارد، محال است. بر اساس تفسیری دیگر که در این مقاله از آن به تلقی صدرایی تعبیر شده است، حرکت، چه در جوهر و چه در عرض، حاکی از گونه ای از وجود است و وجود را به ثابت و سیال تقسیم می کند. این تلقی از حرکت، از نظر گروه نخست، از یک نگاه، فاقد ملاک اینهمانی و در نتیجه، ناقض خود است و از نگاهی دیگر، مستلزم جمع بین «اینهمانی» و «این نه آنی» به صورت تناقض آمیز است. گروه دوم با کاویدن واقعیت وجودی حرکت، آشکار می سازند که می توان حرکت در جوهر و عرض را به معنای سیال بودن و نا آرام بودن آن ها و حاکی از گونه وجود دان است و ملاک «اینهمانی» و «این نه آنی» را بدون اینکه به تناقض گویی بیانجامد از نحوه وجود آن بیرون کشید. 

تبلیغات