آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

کانت در نقد قوه حکم نوعی از حکم را به عنوان حکم تأملی معرفی می کند که تا پیش از این اثر سابقه ای در آثار او نداشته است. او حکم تأملی را در مقابل حکم تعینی به عنوان حکمی که در آن کلی داده نشده است معرفی می کند. اما اگر حکم اندراج جزئی تحت کلی است، چگونه حکم تأملی بدون حضور کلی ممکن است؟ حکم تأملی چگونه می تواند یک حکم باشد؟ امکان حکم تأملی به گونه ای که کانت آن را تبیین می کند و تمام بحث حکم زیباشناختی را بر آن مبتنی می سازد بسیار مورد تردید قرار گرفته است. مسئله اصلی، امکان سازگاری این حکم با مبادی فلسفه نقد عقل محض است. در این مقاله تلاش می کنیم دریابیم اولاً، حکم تأملی به چه معناست و تا چه اندازه می تواند معنادار باشد و ثانیاً، این مفهوم تا چه اندازه در قالب نقد اول قابل تبیین است. بدین منظور، پس از بررسی مختصری در خصوص معنای حکم نزد کانت، ابتدا به بررسی تأمل و تأمل استعلائی در نقد اول می پردازیم و نشان می دهیم که تأمل استعلائی در نقد اول تنها به عنوان بخشی از یک حکم تعینی قابل درک است و هرگز نمی تواند به عنوان قسمی از حکم در مقابل آن قرار گیرد. سپس به بررسی حکم تأملی چنانچه در نقد سوم تبیین شده است می پردازیم. آنچه از این بررسی حاصل می شود این است که حکم تأملی نه تنها با اصول فلسفه کانتی سازگار نیست بلکه به عنوان یک حکم نیز چندان قابل درک نیست.

تبلیغات