مسئله (نا)پیوستگی در سیر تحول علم از مباحث مناقشه خیز تاریخ نگاری علم است، که در هر دو جبهه طرفدارانی دارد. عده ای از مورخین، به اقتفای ، سعی کرده اند تا مواردی از پیوستگی را در دوره های مختلفِ سیر تحول علم نشان دهند. در همین راستا در مقاله حاضر سعی شده است تا این بحث در زمینه طبیعیاتِ فلسفه اسلامی، مورد بررسی قرار گیرد و به مواردی از پیوستگی با نظریه های علمی جدید در این دوره از علم اشاره شود. با این حال نشان خواهیم داد که این پیوستگی به معنی این نیست که نظریه های قدیم و جدید حالت حدّی یکدیگرند.