هدف از این مطالعه بررسی عوامل مؤثر ، تعیین جهت آنها و نحوه تأثیر هر عامل بر احتمال قرارگرفتن فرد در سطوح متفاوت تقاضای بیمه درمان است، در این راستا از مدل لوجیت تجمعی تعمیم یافته، اطلاعات 289 خانوار، پرسشنامه سلامت عمومی، پرسشنامه ریسک-مادسیج ، پرسشنامه ریسک پذیری مالی، پرسشنامه استاندارد ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات درمانی و پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شده است. نتایج آزمونهای اعتبار مدل شامل، نیکویی برازش، رگرسیونهای موازی و روش ماکسیمم درستنمایی -الگوریتم نیوتن-رافسون، حاکی از اعتبار مدل تا 84 درصد اطمینان است، طبق نتایج افرادی که هنگام تولد سالم تر بوده اند ، بیمه برایشان مطلوبیت کمتری دارد و بنابراین احتمال واقع شدن آنها در سطوح پایین تر تقاضای بیمه درمانی بیشتر می شود. با افزایش سن، احتمال ابتلا به بیماری و احتمال افزایش تقاضای بیمه درمانی افزایش می یابد. با افزایش مخارج درمان، مطلوبیت بیمه بیشتر خواهد شد. افرادی که به سلامت خود بیشتر توجه می کنند، تقاضای بیشتری برای بیمه درمانی دارند. با افزایش سطح سواد، فهم و درک فرد از ارزش سلامتی ارتقا یافته و باعث مطلوبیت بیشتر بیمه درمان خواهد شد. افزایش سطح آگاهی فرد از پیامدهای منفی بیماری (مثبت سلامت) باعث افزایش مطلوبیت نهایی سلامت و درنتیجه تقاضای بیمه می شود. افزایش ریسک مالی بیماری، پوشش افقی و عمودی بیمه، رضایت مندی از بیمه را افزایش می دهد. طبق نتایج مدل شبکه عصبی، م تغیرهای ریسک مالی، حق بیمه و مخارج درمانی، بیشترین و اعتقادات و ذخیره سلامت، کمترین تأثیر را بر تقاضای بیمه درمانی دارند. به این معنا که ریسک مالی، حق بیمه و مخارج درمانی در تصمیم گیری مردم برای خرید بیمه بسیار مؤثرند.