قرآن کریم مجموعه ای از لایه های معنایی متعدد است. این ویژگی، زمینه را برای به کارگیری مکاتب گوناگون زبانی در مطالعات قرآنی فراهم می سازد. بهره گیری از ابزارها و دانش های جدید معرفتی و زبانی نوعی تدبر روشمند در آیات و مصادیق آن است. سکوت، عنصری معنادار در کلام است و همچون بخشی از زبان، نقش مهمی در انتقال پیام و تاثیر گذاری بر مخاطب دارد؛ به توسعه دلالت های متنی می انجامد و اشتیاق خواننده را برای درک معنا می افزاید. کاربرد این شیوه در آثار ادبی، علاوه بر موجزگویی، شگردی برای اقناع عقلی و عاطفی بشمار می آید بر این اساس نوشتار حاضر سعی دارد تا با رویکرد نظریه گفتمان سکوت و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، قصه قرآنی مریم (س)،که در آیات (74-35 سوره آل عمران) و آیات( 15-34 سوره مریم) مطرح شده، مورد واکاوی قرارگیرد. تأمل در این آیات گویای آن است که مصادیق سکوت گفتمانی در سطوح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی، زمینه ساز ایجازگویی ها، تصویرسازی ها و همچنین دستیابی به غرض هدایتی قصه مریم(س) شده است. در این راستا غلبه کاربست سکوت پیش انگاشتی و محوریت موضوعی تعامل عفیفانه مریم(س)، مخاطب را به ژرف نگری فرا می خواند.