شاید بتوان ابوالطیب متنبّی، این شاعر کوفی نیمه نخست قرن چهارم هجری را از برجسته ترین شاعران تاریخ به شمار آورد؛ زیرا وی هم در ادب عربی سبک آفرین است و هم در ادب پارسی دارای آوازه ای پرطنین. او هم در شعر عربی، از پیشروان است و هم اثرگذار بر بزرگانی چون سعدی و مولوی، یعنی الگوهای ادب و عرفان در جهان. متنبّی شاعری است موسوعی و استاد در انواع گوناگون شعری. اما آنچه موجب اشتهار بیش از حدّ وی شده، اشعار حکمی فلسفی اوست. انعکاس بخشی از این اشعار و اقوال حکیمانه در مجموعه چهارجلدی امثال و حکم دهخدا که از گران بهاترین گنجینه های ادب و معرفت به شمار می آید، موضوع این نوشتار است که دربردارنده اشاراتی در اشعار متنبّی به حیثیّات هستی شناسی و انسان شناسی است؛ اشاراتی مبتنی بر سرشت تاریک یا سلطه طلب آدمی که به برخی نگرش های بدبینانه در سنت فلسفی غرب شباهت دارد. شعر متنبّی در واقع، به عنوان پیش نیازی برای مطالعات عمیق در برخی از منابع و متون معرفتی مشرق زمین مطرح می شود؛ زیرا او به لحاظ قدمت، تقریباً همزاد ادب پارسی دری بوده و بر بسیاری از بزرگان اهل معرفت تأثیر گذارده است و طرفه اینکه برخی گفته اند این متنبّی بود که راه را برای شعر فلسفی ابوالعلاء معرّی و نگاه بدبینانه او به انسان و جهان گشود. البته فلسفه بدبینی در شعر متنبّی با دیدگاه رایج در سنت فلسفی غرب یا نیست انگاری متفاوت است. بدیهی است که بررسی تطبیقی اندیشه فلسفی در اشعار متنبّی، با برخی جریان های فکری در فلسفه معاصر غرب از یک سو و انعکاس این اشعار فلسفی در مجموعه امثال و حکم دهخدا دست مایه هایی قوی برای ادبیات تطبیقی است.