ایده ی قلب در آثار ابن عربی از مهمترین و محوری ترین آراء اوست که تمام اندیشه های معرفت شناختی وی در نسبت با آن قابل فهم هستند. این ایده که از سوی اکثر شارحان ابن عربی با ارجاع به دیدگاه حکمای مسلمان نسبت به عقل مورد فهم قرار گرفته اغلب به صورت عبارت اخرای عقل مستفاد در تلقی فیلسوفان اسلامی درک شده است. تفسیری که با توجه به اهمیت ایده ی قلب در آراء و افکار ابن عربی باید مورد ارزیابی قرار گرفته و استواری آن با توجه به اندیشه های ابن عربی در متن آثارش به طور دقیق سنجیده شود. در این مقاله تلاش میشود تا ضمن ارزیابی انتقادی این تفسیر، فهم ایده ی قلب به مثابه ی عقل قابل و همچنین به مثابه ی عقل در معنای فهم عرفی و عمومی از این کلمه نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.