مساله ذهن- بدن و چگونگی وجود امر ذهنی در جهان فیزیکی یکی از مهم ترین مسائل در تاریخ اندیشه بشری است و دیدگاه های فراوانی برای تبیین آن عرضه شده است. آفرینش گرایی و دوگانه انگاری منبعث از ان، در تبیین نحوه تعامل ذهن- بدن و موفقیتی نداشتند. همین ناکامی باعث طرح دیدگاه های فیزیکالیستی و نظریات تقلیلی شد. در این نظریه ویژگی های ذهنی حذف یا در بهترین حالت به امر فیزیکی قابل تقلیل است. اما پاسخ های فیزیکالیسم نیز تنها به حذف صورت مساله منجر شده و توان تبیین نحوه وجود ویژگی های غیر فیزیکی در جهان فیزیکی را نداشته است. در این میان نظریه نوخاسته گرایی پاسخی جدیدی به این مساله پیش روی نهاده است. بر اساس نوخاسته گرایی ذهن و ویژگی های ذهنی برآمده از فرآیند تکامل بدن فیزیکی است و در عین حال غیر قابل تقلیل به آن است. به عبارت دیگر بدن فیزیکی، سیستمی سیال و پویا است که در بالاترین سطح پیچیدگی سیستمی، موجب ظهور ذهن و اگاهی می شود. همچنین این نظریه مزیت هایی در تقابل با دوگانه انگاری و تقلیل گرایی در تبیین ارتباط ذهن-بدن دارد، زیرا برخلاف آفرینش گرایی ضمن پذیرش دوگانگی، تصویری از تکامل بیولوژیکی ذهن و ارتباط آن با مغز ارائه می کند و از سوی دیگر ضمن پذیرش فیزیکالیسم و تکامل طبیعی تقلیل گرایی را مردود می شمارد.