آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

همزمان با بینامتنیت و ساختارگرایی، ادبیات تطبیقی هم با رویکردی متفاوت، مطرح شد و به عنوان رشته ای مستقل اعلام موجودیت کرد. ادبیات تطبیقی، بینامتنیت و ترامتنیت، هرسه به «بررسی روابط میان یک متن با متن یا متن های دیگر» می پردازند، اما با رویکردی متفاوت که باعث می شود متن از حالت تک معنایی و بسته بودن خارج شده، پویایی، تحول و معنایی نو بیابد. ادبیات تطبیقی «روابط ادبی میان ادبیات ملت ها بر مبنای روابط تاریخی، شباهت ها، تفاوت ها و رابطه تأثیر و تأثری» را بررسی می کند که اینجا هم به نوعی گفت وگوی میان متن در سطح فراملّی و فرامرزی اتفاق می افتد. در نتیجه، با بینامتنیت و به طریق اولی با ترامتنیت ارتباط تنگاتنگی دارد. این دو از روش های مفید و مؤثر در نقد متن به شمارمی آیند و در فهم بهتر متن و رمزگشایی آن نقش اساسی دارند. مقاله حاضر، <em>بوستان</em> سعدی را با رویکرد بینامتنیت و ترامتنیت (و از میان ترامتن ها هم پیرامتن ها را) بررسی و عوامل بیرونی مؤثر در خلق اثر و فهم متن را بیان می کند و بخش هایی که در خوانش اولیه متون چندان بااهمیت تلقی نمی شدند، با این رویکرد، کارکرد آن ها نمایان و ارتباط آن ها از منظر ادبیات تطبیقی نشان داده شده است.

تبلیغات