رابطه سیاست با زندگی روزمره از پیروزی انقلاب اسلامی غلظت و آمیختگی بیشتری یافت. با شروع جنگ تحمیلی، بویژه جنگ شهرها، زندگی روزمره ایرانیان وارد حالت اضطراب آن دوره شد. از آنجا که نظام سیاسی به طور مستقیم مسئول اداره و پیشبرد جنگ بود وارد زندگی روزمره نیز می شد. این ورود و چگونگی اثرگذاری و توصیف معنای آن برای تجربه زیسته اعضای عادی جامعه ایران مرکز ثقل این نوشتار است. جنگ شهرها با درگیر کردنِ بی واسطه غیرنظامی ها با جنگ، بستر مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است. برای فهم این موضوع، با توجه به فاصله زمانی و مکانی کنونی ما از آن، نگرش پدیدارشناختی می تواند مفید باشد؛ بنابراین، به طور کلی تلاش ما معطوف است به اینکه اجازه دهیم تجربه زیسته فرد از پدیده جنگ شهرها، به آشکارگی درآید. در این چارچوب، پرسش محوری ما این است که چگونه جنگ شهرها سبب پدیدار شدنِ زندگی روزمره به مثابه وضعیتی سیاسی در تجربه زیسته ایرانیان شد؟ عمده ترین پاسخ نیز این است که جنگ سبب فرارویِ ارگانیسم اجتماعی، زندگی روزمره، جنگ شهرها و سیاست از حدود مرسوم شان شد و آمیختگی آن ها با یکدیگر، وضعیت بسیج ایدئولوژیک را برای ساخت سیاسی فراهم تر از قبل کرد.