سجاد امیدپور

سجاد امیدپور

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

هویت ملی در میان جامعه اهل حق شهرستان دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۶
تصور رایج این است که صوفیان اصولاً غیرسیاسی هستند و ازجمله گرایش جهان وطنی دارند. بر این اساس مفاهیمی چون ملیت و هویت ملی جایگاه قابل توجهی در آثار و اندیشه ها و زندگی روزمره آنان ندارد. این پژوهش، درستی این باور را به پرسش کشیده میزان توجه و گرایش به هویت ملی را در میان پیروان طریقت اهل حق که یکی از گروه های با مسلک صوفیانه در ایران است بررسی کرده است. این پژوهش که با استفاده از روش پیمایش در سطح شهرستان دلفان استان لرستان صورت گرفته است نشان می دهد که پیروان این طریقت به مؤلفه های هویت ملی نظیر سرزمین، تاریخ، زبان، ادبیات و مفاخر ملی ایران احساس تعلق شدید دارند و با آن ها پیوند عاطفی ژرفی برقرار کرده اند. پژوهش همچنین نشان می دهد که لزوماً بیشینه بودن میزان آگاهی افراد به هویت طریقتیِ شان منجر به کاهش میزان احساس تعلق آنان به هویت ملی نمی شود.
۲.

درآمدی بر رابطه سیاست و زندگی روزمره در ایران؛ بررسی موردی جنگ شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنگ شهرها زندگی روزمره سیاست اضطرار اعضای عادی جامعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۳۸۸
رابطه سیاست با زندگی روزمره از پیروزی انقلاب اسلامی غلظت و آمیختگی بیشتری یافت. با شروع جنگ تحمیلی، بویژه جنگ شهرها، زندگی روزمره ایرانیان وارد حالت اضطراب آن دوره شد. از آنجا که نظام سیاسی به طور مستقیم مسئول اداره و پیشبرد جنگ بود وارد زندگی روزمره نیز می شد. این ورود و چگونگی اثرگذاری و توصیف معنای آن برای تجربه زیسته اعضای عادی جامعه ایران مرکز ثقل این نوشتار است. جنگ شهرها با درگیر کردنِ بی واسطه غیرنظامی ها با جنگ، بستر مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است. برای فهم این موضوع، با توجه به فاصله زمانی و مکانی کنونی ما از آن، نگرش پدیدارشناختی می تواند مفید باشد؛ بنابراین، به طور کلی تلاش ما معطوف است به اینکه اجازه دهیم تجربه زیسته فرد از پدیده جنگ شهرها، به آشکارگی درآید. در این چارچوب، پرسش محوری ما این است که چگونه جنگ شهرها سبب پدیدار شدنِ زندگی روزمره به مثابه وضعیتی سیاسی در تجربه زیسته ایرانیان شد؟ عمده ترین پاسخ نیز این است که جنگ سبب فرارویِ ارگانیسم اجتماعی، زندگی روزمره، جنگ شهرها و سیاست از حدود مرسوم شان شد و آمیختگی آن ها با یکدیگر، وضعیت بسیج ایدئولوژیک را برای ساخت سیاسی فراهم تر از قبل کرد.
۳.

مطالبه ی اصلی نسل اول روشنفکران ایران: تحدید قدرت سلطنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روشنفکر ایرانی سلطنت مطلقه و مشروطه ساخت قدرت حقوق مردم لیبرالیزاسیون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۵۹
هر یک از اقشار مختلف جامعه به سهم خود در تعیین سرنوشت کشور و رقم خوردن تحولات آن به ایفای نقش می پردازند. قشر روشنفکر نیز از جمله اقشار جامعه است و از این قاعده ی کلی مستثنا نیست. در ایران هم یکی از عناصر مؤثر در تاریخ سیاسی معاصر کشور، قشر روشنفکر است. نسل اول روشنفکران ایران به عنوان طلایه دار جریان روشنفکری کشور به تأمل در مسئله ی انحطاط و عقب ماندگی  کشور پرداختند و چرایی این وضعیت را در قالب رابطه ی قدرت دولت با جامعه، حدود قدرت دولت و بافت و ساخت قدرت تحلیل کردند. با توجه به این نکته، رسالت پژوهش حاضر، بیان مطالبات نسل اول روشنفکران ایرانی است و در پاسخ به این پرسش که مطالبه ی اصلی نسل اول روشنفکران ایران در مورد ساخت قدرت سیاسی کشور چه بود، این فرضیه طرح و با روش کیفی تحلیلی-توصیفی و کتابخانه ای-اسنادی بررسی و مشخص شد که خواسته ی اصلی این روشنفکران، محدودیت قدرت سلطنت برای تأمین حقوق مردم با حاکمیت قانون بود که در قالب نقد سلطنت مطلقه ی استبدادی و حمایت از سلطنت معتدله ی مشروطه و حقوق مردم بیان می شد که از شاخصه های چارچوب نظام مفهومیِ لیبرالیزاسیون است و بر تحدید قدرت حکومت و تبدیل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه برای تأمین حقوق شهروندی مردم تأکید دارد.
۴.

جستاری پدیدارشناسانه بر «ایران آگاهی» در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
بازگشت به خودِ چیزها، توصیه و قول مشهوری در پدیدارشناسی است که سنت های فکری در سده ی اخیر را تحت تأثیر قرار داده است. این نوشتار با به خدمت گرفتن برخی مفاهیم اساسی پدیدارشناسی، سعی در فهم مفهوم « ایران آگاهی» در زیست جهان ایرانی دارد. این مقاله در چارچوب پدیدارشناسی تقویمی هوسرل و با نقد رویکردهای مدرنیستی نسبت با تاریخِ ملی، می کوشد تا کاربست پدیدارشناسی برای استمرار تاریخی «ایران» در قالب مفهوم ایران آگاهی نشان دهد. ایران به مثابه ی موضوع شناخت، برای ایرانیان، همواره در حضور و غیاب بوده است. این نوشتار درصدد است با درآمدی پدیدارشناسانه، شناخت ما از ایران را با مفهوم روی آورندگی گسترش دهد و ایران را به عنوان یک ابژه ی روی آوردی و متعلق شناخت، قابل فهم سازد. تمرکز بحث معطوف به دوران آغازین ورود مدرنیته به ایران و مواجهه ی ایرانیان با «دیگری» با عنوان غرب است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان