یکی از مکاتب فکری که در تاریخ فلسفه ظهور یافته و به بحث درمورد وجود انسان و اهمیت آن درمقابل وجود اشیا در طبیعت می پردازد، مکتب اگزیستانسیالیسم است. از پیشگامان این مکتب، مارتین هایدگر است که بحث درباره ی وجود را درخلال بررسی احوال انسان یا دازاین، به عنوان تنها موجودی که از وجود سؤال می کند، آغاز نموده است. هایدگر معتقد است آنچه انسان را در درک بهتر احوال دازاین یاری می کند این است که حالاتش بر پایه ی شکلی از هستی که همان درجهان بودن است، قرار گیرد. برای رسیدن به این هستیِ محض هایدگر به وجود انسان (دازاین) یا همان وجود در جهانی او رجوع می کند و سه ویژگی هستی خاص انسان را که شامل حالت انفعالی یا امکان، سقوط و درجهان انداختگی یا مجعولیت است، بیان می کند که وسیله ی ارتباط انسان با وجود است و به همین دلیل این ویژگی ها را خصوصیات اگزیستانسیال می نامد. اگزیستانسیالیسم از دیرباز پیوند عمیقی با ادبیات عربی داشته و مقدمات طللی به عنوان یکی از ریشه دارترین مباحث ادبیات عربی مرتبط با این مکتب در این مقاله موردبررسی قرار گرفته است و پژوهشگر سعی دارد با روش موضوعی، خصوصیات اگزیستانسیالیسم را در مقدمات طللی معلقات سبع جاهلی مشخص کند. درنهایت این پژوهش، خواننده درمی یابد که این سه ویژگی بر مقدمات طللیِ معلقات قابل تطبیق است.