آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

بینامتنیت حاصل رویکرد زبان شناختی در حوزه نقد جدید است و به معنای بررسی روابط موجود میان متونی است که موجب آفرینش متن جدید می شود و هر متن ادبی را به منزلة جذب و دگرگون سازی متون گوناگون گذشته و یا هم زمان با آن می داند. این نظریه در قرن بیستم میلادی توسط «ژولیا کریستوا» ناقد فرانسوی، ارائه شد و به شدت موردتوجه ناقدان قرار گرفت. این نظریه هرچند در نقد جدید مطرح شده است، اما این پدیده با همه انواع آن از دیرباز در ادبیات ایران زمین به ویژه در ادبیات عامیانه کاربرد داشته است و شایع ترین نوع این پدیده، بازتاب کارکرد آیات، واژگان و معانی قرآن کریمبه شکل گسترده و متفاوت در کنایه های عامیانه است که تنها با تطبیق نظریه بینامتنیت می توان به زیبایی آن دست یافت. پژوهش حاضر در تلاش است با روش توصیفی تحلیلی، انواع روابط بینامتنی قران کریم با کنایه های عامیانه را بررسی کند تا تأکیدی بر پیوند ناگسستنی فرهنگ اسلامی با ادبیات محاوره ای ایرانیان باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنایه های عامیانه گاه الفاظ، مضامین، عناوین قرآنی، و همچنین شخصیت ها و حوادث تاریخی آن را منبع الهام خویش قرار می دهد و بیشترین شکل بینامتنی قرآنی به کار رفته، در کنایه ها به صورت نفی متوازی یا امتصاص است.

تبلیغات