یکی از مسائل مابین اقلیم کُردستان و حکومت مرکزی، مسئله نفت است. این موضوع طی
چند سال اخیر، ابعاد و جوانب گسترد های یافته است که سبب عمی قتر شدن شکا فها میان اقلیم
کُردستان و حکومت مرکزی شده و روزب هروز بر تن شهای موجود م ی افزاید. قسمت اعظم
تن شها به ذهنیت و معانی بازم یگردد که طرفین برای هم قائ لاند و مطابق آن دست به کنش
م یزنند. تحقیق پیشرو به واکاوی این موضوع یا سؤال میپردازد که در شرایط کنونی که
م یتوان آن را بحران نفتی دوم عراق نامید، اقلیم کُردستان چه استراتژی و برنام های برای نفت و
حوز ههای نفتی تحت کنترل خود اتخاذ خواهدکرد؟ فرضیه پژوهش م یگوید ازآنجاک ه
خودمختاری و » ساختارهای سیاسی- اجتماعی اقلیم کُردستان همواره حول محورِ معنای
رشد یافته است، نفت م یتواند ب هعنوان یک کاتالیزور قوی سیاسی و اقتصادی در « استقلال
راستای این معانی به کار گرفته شود. در پژوهش حاضر از روش کیفی- کتابخان های و همچنین
از نظریه ساز هانگاری استفاده شده است