تقابل های دوگانه از مهم ترین مباحث مورد توجّه ساختارگرایان است و بر اساس یک فلسفی که بنیاد هستی را بر مبنای تقابل های دوگانه می انگارد، ایجاد شده است. در پژوهش حاضر برآنیم تا با تحلیل اشعار وصفی خاقانی از منظر نظریّه تقابل دوگانه، دریابیم که تقابل های دوگانه چه تأثیری در شکل گیری محتوای شعر خاقانی داشته است؟ نتایج پژوهش نشان داد که خاقانی در توصیف صبح از تقابل های بسیاری بهره برده است؛ زیرا این وصف ، بیشتر صحنه جنگ بین سیاهی و سپیدی را نشان می دهد. وصف آتش نیز چنین وضعیّتی دارد؛ زیرا آتش به خودی خود واژه بی نشانی است که عناصر متقابل خود را به ذهن متبادر می کند. قصاید سفرنامه ای نیز، از آنجا که مسافر با عناصر بسیاری روبه رو می شود که ذهن، عنصر مقابل آن را به یاد می آورد، محلّی برای بروز تقابل هاست؛ امّا در وصف می و مسائل احساسی، میزان تقابل ها به حدّاقلّ خود می رسد؛ چراکه مسائل احساسی از خواسته های غریزه اروس است که هدف آن ایجاد وحدت بیشتر است.