پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر زمان های تحت تنش مختلف در مرحله برون گرای فعالیت مقاومتی پویا بر شاخص های کوفتگی عضلانی تأخیری انجام شد. بدین منظور،32 آزمودنی مرد غیر ورزشکار (با میانگین سنی 88/2 ± 71/21 سال، قد 42/21 ± 5/175 سانتی متر، وزن 4/8 ± 87/71 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 28/3 ± 60/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 79/4 ± 18/19) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. شایان ذکر است که آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه با نسبت هایی از بخش درون گرا به برون گرا تقسیم شدند که به ترتیب دارای نسبت های یک به یک، یک به دو، یک به سه و یک به چهار بودند. شاخص های اندازه گیری نیز شامل: کراتین کیناز سرم، لاکتات دهیدروژناژ و درک درد عضلانی بود. شاخص های مورد نظر قبل از فعالیت مقاومتی و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری گردیدند. علاوه براین، تجزیه و تحلیل داده های درون گروهی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد و به منظور بررسی تفاوت بین گروه ها از آزمون ANOVA استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که میزان کراتین کیناز و درک درد در هر چهار گروه در 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی افزایش معنا داری داشته است (0.05 ≥ P). همچنین، بین گروه یک به یک و یک به دو نیز نسبت به گروه یک به چهار تفاوت معنا داری مشاهده شد ( 0.05≥ P). علاوه براین، میزان لاکتات دهیدروژناژ در هر چهار گروه تنها در 24 ساعت پس از فعالیت افزایش معنا داری داشت (0.05≥P) و تفاوتی بین گروه ها دیده نشد.نتایج حاکی از این است که افزایش زمان تحت تنش به صورت نسبت یک به چهار (سرعت آهسته اجرا) می تواند باعث افزایش تخریب عضلانی و ایجاد کوفتگی عضلانی تاخیری شود.