جامعه ی عرب در روزگاران پیش از اسلام، به دلیل ماهیت قبیله ای و برخوردار نبودن از حاکمیت سیاسی و نظم مدنی، متأثر از سنت هایی بود که روابط درونی و بیرونی قبیله را تنظیم می کرد. سطح متفاوت قدرت و اقتدار قبیله های پرشمار جزیرة العرب در روزگار جاهلی و زندگی مشحون از جنگ و ستیزی که طبیعت خشن عربستان بر ساکنان خود تحمیل می کرد و سنّت ها و آدابی که جامعه ی قبیله ای عرب با خود داشت، زمینه را برای افزایش بحران های اجتماعی هموار می کرد.
پرسش اساسی ای که این مقاله حول محور آن سامان یافته، این است که، در چنین شرایطی جامعه ی قبیله ای عرب، چه راه بردی برای مهار بحران و یا فرو کاستن آن اتخاذ می کرد؟ براساس یافته های این نوشتار، به نظر می رسد جامعه ی قبیله ای عرب در نبود نظم و حاکمیت سیاسی متمرکز- برای آن که بتواند با سازوکارهای خویش به تنظیم و تعدیل مناسبات اجتماعی بپردازد- به اندیشه ی پی افکندن سنتی روی آورد که از آن به عنوان «حلف» یاد شده است.
به علاوه، در این مقاله سعی بر آن است تا با تکیه بر داده های تاریخی و توسّل به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین حلف و شیوه های انعقاد گونه های مختلف آن و نیز کارکردهای ویژه ای پرداخته شود که جامعه ی عرب جاهلی از آن برخوردار بوده است.