این پژوهش به دنبال توان سنجی از نظام رسانه ای نوین و جست وجوی کارکردهای مناسب و متناسبِ آن در طراز یک جامعه آرمانی است. در این میان، نقش آفرینی مؤثر شبکه های رادیویی منوط به تعامل مؤثر و حداکثری با بافت اجتماعی و بازاریابی مفید و مؤثر فرهنگی اجتماعی است. از این رو، در این پژوهش، در سطح کلان، ادبیات و رویکردهای کلاسیک حوزه رسانه رصد می شود و نقشه جامعی از این رسانه ها و همنشینی و جانشینی آن ها با یکدیگر ارائه می کنیم که به جایابی رادیو در این گستره می انجامد و سپس با تعریف ثقل ارتباطی رسانه های دیداری و شنیداری و چندرسانه ای ها، به تخصیص نقش و هم پوشانی شبکه های رادیویی در منظومه رسانه های موجود و نیز پذیرش نقش های مکمل این رسانه ها نسبت به یکدیگر پرداخته و با فراتحلیل ادبیات حوزه رسانه، سه محور اساسی زیر را در کارکرد های رسانه ای رادیو مطرح می کنیم:
1. نقطه گذاری فرهنگی ناظر به نقش رادیو در هویت بخشی فرهنگی (Cultural Punctuation)؛
2. رایانش اجتماعی ناظر به کارگزاری و خدمات عمومی رادیو
(Social Computation)؛
3. پایش و پالایش (باغبانی) زبانی ناظر به مرجعیت زبانی رادیو (Language Gardening).
استقرار و استمرار (آمایش) این سه رویکردِ رسانه ای در عرصه اجتماعی یک الزام را با خود دارد و آن هم شکل گیری مناسبات یک فرهنگ رسانه ای است که اشاعه آن، راهگشا و بسترساز تعامل اجتماعی و تأثیر گذاری رسانه ها و از جمله رادیو در زندگی ما و تعیین کننده حدود و ثغور این تأثیرگذاری است. برای رسیدن به چشم انداز مناسبی از اثرگذاری شبکه های رادیویی بر زندگی اجتماعی، فرهنگ ارتباطات رسانه ای به عنوان یک بیانیه مأموریت برای دست اندرکاران و متولّیان شبکه های رادیویی اعم از عمومی، خصوصی، اختصاصی و تخصصی عمل می کند. ما این راهبرد فرهنگی را با شش جهت گیری اساسی معرفی می کنیم.
در سطح خرد، می باید اهداف عملیاتی و به عبارتی کارویژه های رادیویی مشخص شود. سطح خرد بحث، به کمک مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی، به نسخه رادیویی مباحث فوق پرداخته و دوازده نقش اساسی را برای شبکه های رادیویی داخلی مدّنظر قرارمی دهد.