در پی اشغال ایران توسط متّفقین، حکومت رضاشاه در شهریور 1320 ه .ش سقوط کرد. از جمله پیامدهای این سقوط، احیاء قدرت خوانین بود. عبدالله خان ضرغام پور به عنوان قدرتمندترین خان عشایر کهگیلویه و بویراحمد در بخش هایی از دو استان مهم آن روز؛ یعنی، خوزستان و فارس، مورد توجه دولت های درگیر در جنگ جهانی (آلمان و انگلیس) قرار می گیرد. تلاش بخشی از احزاب و گروه های طرفدار آلمان در قالب ستون پنجم، برای ایجاد جبهه ای جنگی در جنوب، متشکل از عشایر و ایلات(بویراحمدی، قشقایی و بختیاری) و نظامیان، منجر به واکنش همراه با وحشت انگلیسی ها می شود. اصلی ترین هدف ستون پنجم، هدف قراردادن تأسیسات نفتی و ناامن کردن خطوط مواصلاتی بود. انگلیسی ها که از گذشته، خود را صاحب و مالک مناطق نفت خیز می دانستند و در این زمان، جزء اشغال گران اصلی ایران بودند، تمامی مساعی خود را به کار گرفتند تا مانع از شکل گیری جبهه جدید علیه خود شوند. ایجاد اختلاف میان خوانین بویراحمد، به ویژه برادران ضرغام پور، حمایت از خوانین و کلانتران هم پیمان خود در مقابل عبدالله خان و مهم تر از همه، هدایت قدرت خوانین و عشایر به سمت استان اصفهان و راه اندازی جنگ سمیرم بود، تا از این طریق، امنیت لوله های نفت و خطوط مواصلاتی متفقین را حفظ نمایند؛ اما حضور جاسوسان آلمانی در منطقه بویراحمد، پس از حادثه سمیرم، نگرانی مجدد انگلیسی ها را فراهم آورد. این بار توجه قدرت های بین المللی، ملی و محلی متوجه بویراحمد و عبدالله خان ضرغام پور گردید که سرانجام آن، منتهی به پیمان «چم چیت» شد. پیمانی که سرنوشت جاسوسان آلمانی را رقم زد و نگرانی انگلیس را نسبت به آلمان و ستون پنجم آن به پایان رساند.