از شاخه های فلسفه عرفان، فلسفه عرفان نظری است و از مسائل فلسفه عرفان نظری، منطق و میزان عرفان نظری است. اساس این منطق نیز بر سنجش پذیری گزاره های عرفانی است که بر پایه «لکل علم میزان» و «لکل حکم معیار» تکیه دارد تا راه نقد و سنجش گزاره ها را برای شناخت صدق و خطایشان هموار سازد. اما در برابر نظریه سنجش پذیری، سه نظریه رقیب خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیف ناپذیری وجود دارند. در نظریه خطاناپذیری، بر خطاناپذیری وجدانیات عرفانی؛ در نظریه معیارناپذیری، بر فهم ناپذیری؛ و در نظریه توصیف ناپذیری، بر معنادار، منطق ناپذیری و عدم واقع نمایی و بی معنایی گزاره های عرفانی تأکید شده است. این سه نظریه، راه سنجش گزاره های عرفانی را منسد، و بنیان منطق عرفان نظری را سست و اعتبار سنجش را برای یافتن صدق و خطای گزاره های عرفانی، از بین می برند. بر این اساس، تحقیق حاضر در صدد تبیین سنجش پذیری و نقد سه نظریه رقیب است تا بنیان منطق عرفان نظری را استوار سازد