قانونی که با انقضای مدت پیش بینی شده در آن و بدون نسخ شدن، خودبه خود، ملغی می شود قانون موقت است. به دیگر سخن، اعتبار قانون موقت با پایان یافتن مدت آن و بی آنکه نیازی به نسخ آن توسط قانونگذار باشد زایل می شود؛ درحالی که قوانین دیگر به اراده قانونگذار لغو(= نسخ) می شوند.
مدت اعتبار قانون آزمایشی نیز در آن معین است و به همین جهت، قانونی موقت محسوب می شود اما قانون موقت، اعم از آن است یعنی ممکن است قانون موقت، مصوب کمیسیون های داخلی مجلس نبوده و به تصویب مستقیم مجلس رسیده باشد.
در برابر قانون موقت، قانون دایمی قرار دارد که اعتبار آن، برخلاف قوانین موقت، محدود به زمان معین نیست و به همین جهت، تا زمانی که توسط قانونگذار نسخ نشده، همچنان معتبر و لازم الاجراست.
در کنار دو مفهوم قانون موقت و قانون دایمی، می توان از قوانین مقیّد سخن گفت: قوانینی که برای وضعیت های خاص و به منظور ادارة امور حادث و گذرا تصویب می شود. قوانین زمان انقلاب، جنگ، حکومت نظامی و بحران های اجتماعی- اقتصادی مثال های مشهور در این باره است. این قوانین پس از بازگشت اوضاع به حالت عادی بدون موضوع شده و درنتیجه بلا اجرا می ماند. اما ازآنجاکه مدت اعتبار آن ، برخلاف قوانین موقت، به صراحت تعیین نشده است، نمی توان مشخص کرد دقیقاً چه زمانی اعتبارشان زایل می شود و به همین جهت، الحاق آن ها به قانون موقت، دشوار می شود. باوجود این، وابستگی قانون مقید به اوضاع واحوال معیّن، آن را از قوانین دایمی، ممتاز و به قوانین موقت، نزدیک می کند.